ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زیاد خواب مدرسه میبینم و این بار در انتهای خواب داشتم به بغلدستیام میگفتم هیچ حس خاصی ندارم. توجه نکرد و مجبور شدم دوباره بگویم که هیچ حس خاصی ندارم. اما باز هم توجه نکرد.
گاهی از این که دیگر به شور و شیدایی نیفتم نگران میشوم؛ از این که دیگر زمینی نباشم با هستهای آتشین و مذاب که ناگهان گسلهای پوستهاش میلرزند. میدانم که نگرانیام بیجاست و استعداد عشق مثل شعر است که از نوجوانی گوشهای پنهان شد تا در زمانی که از استعارههای درد پربار بودم سربرآورد. باید به تداوم حیات مفاهیم دور ایمان داشت و به مغز که برایشان مسیرهای اتصال نورونی ساخته.
شاد باشید
متشکرم