خاکستر پروانه ها

او را در دفتری به سنجاقی مصلوب کرده بودند

خاکستر پروانه ها

او را در دفتری به سنجاقی مصلوب کرده بودند

Unrequited

موضوع این نیست که فقط به خاطر ابراز علاقه کردن، آدمی که دو سال تو دایره‌ی دوست‌های صمیمیم بود حالا به تخمم باشه. بلکه از طرف این شخص فشار بهم وارد میشه. فشارِ تلاش برای ناراحت نکردنِ پسری که دوستم داره، فشار سانسور کردن خودم تو گروه‌هایی که اون هست که مبادا اسم پسری رو بیارم و مسئولیت دوستی دوساله این جور مراعات کردن رو ایجاب کنه. فشار این که نکنه من حرفی بزنم و کاری کنم که ذهن عاشق متمایل به امیدواریش فریبش بده. قبلش هم فشار درک نشدن رو روم گذاشته‌بود. چون هر چیزی راجع به مسائل همیشگیم می‌گفتم در قالب بی‌توجهی به احساسش تعبیر می‌شد و واکنشی می‌گرفتم که بهم حس مشکل داشتن و مضحک بودن می‌داد. همین علی همین. تو و عشقی که سعی می‌کنم بهش احترام بذارم منبع فشار منید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد