ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
انگار منفی بودن راحتتر و مطلوبتر از مثبت بودنه! این که به مامانم بگم ازت خوشم نمیاد، این که بخاطر عصبانیتم دیگه با علی حرف نزنم و این که به خشم بغرنجم از نیلوفر و محمدرضا ادامه بدم، کشش بیشتری داره نسبت به رفع کردن کدورتها، توضیح گلهها و ناراحتیا و حل و فصل خوددرگیریها.
این یکیو با اینکه خیلی دلم میخواد برم رو منبر و پندهایی از زندگی بدم، ولی فقط میشه تأییدش کرد. منفی بودن همیشه راحتتر از مثبت اندیشیه. کی میدونه چرا <(_ _)>
چون مستلزم تغییر بزرگتریه. باید هلش داد تا بره بالا. در حالی که منفی بودن یه سرازیریه که راااحت سر میخوریم توش.