استعارهها استحقاق ایمان رو دارند. هر چند وقت یک بار نشانهای مبنی بر حقیقتشون میبینم و مومنتر میشم. استعارهها اذهان شاعرها رو خلق کردند و نه برعکس. ستایششون میکنم و سر تعظیم فرود میارم.
هر روز چیزی از این این عظمت رازآلود میبینم و شگفتزده میشم. اما امروز یادم به عطش نگهداری یادگاریهای گذشته افتاد و این که بخاطر خراب شدن، سرقت، مورد سوءقصد قرار گرفتن (چون که ملکهم :-لاکزدن) و از این قبیل چیزها چندتا گوشی موبایل رو با عکسها و یادگارهای داخلش از دست دادم. معمولا خیالی نبود. عکسهای سلفی که خیلی ارزش یادگاری ندارند (اگرچه کمی دارند) و عکسهای با دیگران هم احتمالا از تلگرام و اینها قابل دانلودند. همین چند دقیقه پیش یادم افتاد که تنها چیزهایی که قابل بازیابی نبود عکسهایی بود مربوط به دوران پوچی از زندگیم -حول و حوش ۲۱ سالگی- که من پیشتر، در آغاز اون دوران، هم نوشته بودم و هم به روانشناسی که یک جلسه بیشتر مطبش نرفتم گفته بودم که این دوران مثل سیکرت چت تلگرامه. میدونم که تایمبندی داره و بعدش همهچیز محو میشه اما میخوام چت خوبی داشته باشم. یه احمق واقعی بودم. اما همهچیز پرید. حتی تمام عکسهای سلفی خودم توی اون برههی زمانی. متاسفم که آرشیو اینستاگرام در وقوع استعارهم خدشه وارد کرده. اما من مومن استعارههام، بندهشونم! و تمام استوریهای آرشیو شدهی مربوط رو حذف خواهم کرد.